مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن روزانه
مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن روزانه

همه چیز در وجود شما بهم می رسند

این دستور، مراقبه ای است که باید در فضای طبیعت انجام شود.
دستور:
زیر یک درخت بنشینید. نسیم درحال وزیدن است و برگهای درخت تکان می خورند. جریان باد در اطراف شما می وزد و شما را لمس می کند. اجازه بدهید تا جریان باد به جای اینکه فقط از اطرافتان عبور کند از درون وجودتان بگذرد. چشمانتان را ببندید. در درون خود حس کنید که همانند همان درختی در زیرش نشستید برای عبور جریان باد، باز و پذیرا هستید. عبور باد را از درون خود حس کنید.
در این موقع همان حسی را که از تکان خوردن برگ درخت بوجود می آید، در درون خود حس می کنید. در این هنگام است که عبور جریان هوا را از تمام سلولهای بدن خود حس می کنید. عبور هوا از درون بدنتان فقط یک تصور ذهنی نیست بلکه واقعا اتفاق می افتد، فقط شما آن را از یاد برده اید. تک تک سلولهای بدن شما در حال نفس کشیدن هستند شما تنها تنفس از راه بینی را می شناسید. شما این واقعیت درونی را فراموش کرده اید. برای همین است که به شما می گویم زیر یک درخت بنشیند تا بتوانید این واقعیت را بیاد بیاورید.
این مراقبه در ابتدا به مانند یک تصویر سازی ذهنی به نظر می رسد ولی بعد از مدتی به واقعیت تبدیل می شود. بعد همین کار را با نشستن در زیر نور آفتاب انجام دهید. اینبار اجازه دهید تا نور خورشید از درون سلولهای بدنتان عبور کند. این مراقبه باعث می شود تا باز بودن را تجربه کنید.
غرور مانند یک سد بزرگ است. وقتی مغرورانه فکر می کنید که کسی هستید، دچار حالتی می شوید که چیزی از درونتان عبور نمی کند چون بسته هستید. در این هنگام منیت سد راه دریافت های شما می شود. اما برعکس وقتی خود را باز می گذارید، می بینید که درون وجودتان آنقدر باز و وسیع است که نیروهای کیهانی چگونه از وجودتان می گذرند. در این هنگام نیروی هستی از درون وجودتان عبور می کند چون شما برای گذر آن آماده و مهیا هستید. به همین خاطر هنر تمام طریقتهای معنوی این است که به شما یاد بدهند تا چگونه خود را بسپارید و برای دریافت حقیقت باز و پذیرا باشید.

آگاهانه بخورید و بیاشامید 

 

 

اغلب ما بسیار نا آگاهانه میخوریم و میآشامیم. مانند یک آدم ماشینی. اگر مزه آنچه که در حال خوردن آن هستیم به طور عمیق در وجودمان چشیدن نشود فقط شکم خود را پر کردهایم.
با آرامش تمام بخورید و بیاشامید. نه اینکه فقط مواد عذایی را ببلعید. مزه غذا را بدون هیچ عجلهای حس کنید و با آن یکی شوید. مثل اینکه وقتی چیز شیرینی میخورید اجازه بدهید تا طعم شیرینی در تمام وجودتان رخنه کند. آن وقت است که واقعاً از مزه لذت میبرید. در این حالت مزه غذا نه فقط در دهان و زبان، بلکه در تمام بدنتان لمس میشود.
استفاده از حس چشایی راهی قوی برای زنده کردن تمام احساسات بدن است. هرچیزی که میخورید، مزه آن را بخوبی حس کنید چون در غیر این صورت تمام حسهای بدنتان مرده میشوند. این امر موجب میشود تا بتدریج تمام احساساتان دچار ضعف شود و همه انرژی بدنتان در ذهن و مغز متمرکز شود.
همین امر در موقع نوشیدن نیز صدق میکند. وقتی آب مینوشید سردی آن را بخوبی حس کنید. چشمان خود را ببندید. آب را مزه کنید. سردی آب را که به بدنتان منتقل میشود دریافت کنید در این زمان است که سردی آب جزئی از وجودتان میشود.
این مراقبه به شما کمک میکند تا هم حسهای خود را تقویت کنید، هم از آنچه میخورید لذت ببرید و هم اینکه سلامت بمانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد