مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن روزانه
مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن روزانه

مثبت اندیشی از منظر عرفانی(۱)

بنام آنکه جان را فکرت آموخت 

پیام نهایی:

در جهان چیز منفی وجود ندارد. همه چیز مثبت است اما در درونمان، هم مثبت و هم منفی داریم.

چکیده مقاله:

همه چیز خوب، زیبا و دوست داشتنی است. در جهان بدی و خوبی وجود ندارد ولی دو نوع خوبی داریم. در جهان واقعی منفی و مثبت نیست در قلب ما منفی و مثبت، خیر و شر هست. جهانی که خدا می آفریند سرتاسر زیباست اما جهانی که در پندار ماست و در دل ما جریان دارد زشت و زیباست . موجوداتی که خداوند بطور واقعی می آفریند جملگی خوب ،نیکو ،پاک ، سالم و بیگناه هستند. اما موجوداتی که در درون و اندیشه ما پدید می آیند دو دسته می شوند، عده ای خوب و سالم و عده ای دیگر بیمار و بد هستند.  

هر چه خداوند می آفریند و به ما می دهد نعمت است اما نعمت های خداوند در درون ما به نعمت و نقمت تقسیم می شوند. نعمت هایی که باب میل و هوس ماست نعمت هستند اما نعمت هایی را که بر خلاف میل ما هستند، تکذیب می کنیم و. نقمت می شمریم. ما انسانهایی هسنیم که یک چیز واحد را دو چیز متضاد می بینیم. خداوند همیشه بخشاینده و مهربان است اما ما بواسطه بی خبری و کودک بودن، مهربانی خداوند را به غضب و خشم خدا تعبیر و تفسیر می کنیم. همه انسانها بطور واقعی و عینی خوشبخت اند همه آنها معصوم و پاک هستند اما در جهان اندیشه و ذهن، عده ای خود را خوشبخت و برخی خود را بدبخت تصور می کنند. همه انسانها سالم هستند اما در  جهان ذهن و اندیشه عده ای خود را بیمار می یابند و برخی خود را سالم می بینند. همه موجودات بطور واقعی زنده هستند و برای همیشه زندگی دارند اما ما انواع زندگی را به مرگ و زندگی تعبیر و تفسیر می کنیم. همه موجودات بدون استثنا به ما خوبی می کنند اما فکر می کنیم، برخی به ما بدی و ظلم می کنند و و بجای سپاسگزاری و تشکر به آنها حمله ور می شویم و فحش و ناسزا می گوییم!!. بجای اظهار عشق و محبت، تنفر و کینه  آنها را به دل می گیریم. در جهان واقعی فقط خداوند وجود دارد. اسماء آیات و کلمات الهی هستند اما در جهان درونی و نفسانی ما خداوند هم وجود دارد و شیطان هم وجود دارد. شیطان، شرّ و بدی بسیار بسیار کوچک و حقیر هستند. از دایره نفس ما خارج نیستند. باطل و کذب هستند. اما خداوند، خوبی و سلامتی واقعی بسیار بسیار بزرگ و عزیز هستند. حق و صدق می باشند. هنگامی که این معنا و واقعیت را همان گونه که هست ، درک کردیم آیات تکوینی قرآن را به جان و دل می پذیریم. امور منفی و باطل ناچیز می شوند (( انّ الباطل و کان زهوقا)) 81/17 در جهان واقعی فقط و فقط خداوند اختیار دارد و همه موجودات بدون استثناء، عبد و مجری فرامین خداوند هستند. همه مجبور مطلق هستند اما در جهان درونی و نفسانی، ما اختیار د اریم هر کاری را انجام دهیم. واقعیت جبر واختیار این است که انسان ها در عمل مجبورند ولی در فکر و اندیشه مختارند. اگر اندیشه مثبت داشتند خداوند اعمال بیرونی را مثبت می سازد و در جهت مثبت تغییر می دهد. اما اگر اندیشه منفی داشتند خداوند اعمال و روی دادهای بیرونی را منفی نشان می دهد و در جهت منفی تغییر می کند.

گر بود اندیشه ات گل، گلشنی              گر بود خار، تو هیمه گلخنی

مثنوی

در جهان واقعی خداوند همه کاره و دیگران هیچکاره اند. مانند مرده ای در دست خدا هستند. حرکت و تغییر آنها، به دست خداوند هست و این معنای (( لا حول ولا قوة الّا بالله العلی العظیم )) است. اما در جهان ذهنی و درونی ما، هر موجودی قدرتی و اختیاری دارد فلذا از آنها میترسیم، به آنها دل می بندیم، از آنها انتظار کمک داریم. جهان ما، جهان کثرت می شود ولی جهان واقعی جهان وحدت است و همه موجودات تحت فرمان یکی هستند. در جهان واقعی همه چیز صاحب و مالک دارد. صاحب و مالک اشیاء فقط خداست ما هم متعلق به صاحب و مالک خود یعنی خدا هستیم و اگر بفهمیم که به خدا تعلق داریم آنگاه به سوی او رجوع می کنیم. ((انّا لله و انّا الیه راجعون)) 156/2 اما در جهان پنداری و خیالی همه چیز مستقل هستند و ما نه تنها احساس استقلال  میکنیم بلکه چیز های دیگر را هم، صاحب می شویم و این احساسات دروغین، ما در همه بیماری های روحی هستند. وقتی مال و اموال خود را از دست می دهیم یا آبرو و مقام خود را در معرض خطر می بینیم و یا بیماری جسم، ما را تهدید می کند، دچار بحران روحی و بیماری روانی می شویم اما انسانی که آنها را متعلق به خدا می داند هیچگاه دچار محرومیت و عقده حقارت نمی شود.  

 

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد