مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن روزانه
مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن عرفانی

مدیتیشن روزانه

در یا دیوار

اگر در زندگی خود بسته باقی بمانید، مرده اید. درست مثل اینکه وقتی می شود به تمام پهنه آسمان نگاه کرد، شما از یک سوراخ کلید به تماشا مشغول شوید. البته از یک سوراخ کلید می توان قدری از آسمان را دید، گاهی درخشش نور آفتاب و گاهی چشمک زدن یک ستاره. ولی شما تمام زیبایی را از دست دادید. این دستور برای باز شدن شما است. امتحان کنید.
زمان: هرشب قبل از رفتن به خواب

مدت: بیست دقیقه

مرحله اول: دیوار باشید

وسط اتاق بنشینید و به دیوار نگاه کنید. روی آن تمرکز کنید. فقط روی دیوار. خودتان را مثل یک دیوار فرض کنید. دیواری که در ندارد. هیچکس نمی تواند از شما عبور کند و واردتان بشود. یک دیوار کاملاً بسته. بگذارید این حالت را عمیقا در درون خود حس کنید. مثل یک دیوار محکم باشید. مثل دیوار چین.

این کار را برای ده دقیقه انجام دهید. سعی کنید تا می توانید سفت و بسته باشید. در این مرحله ممکن است بدنتان شروع به لرزیدن کند یا احساس خشم و عصبانیت در شما بروز کند. نگران نباشید. بگذارید این خشم و نگرانی را بخوبی مشاهده کنید.

مرحله دوم: یک در باشید

حالا به در اتاق نگاه کنید و رو به آن بنشینید. بهتر است در را باز کنید تا حس آن را بهتر بگیرید. احساس کنید به یک در تبدیل می شوید. دیگر دیوار نیستید. فقط یک در. هرکسی می تواند از این در وارد شود، حتی نیازی به در زدن نیست. خودتان هم می توانید بیرون بروید. کاملاً آزاد. بلند شوید و بایستید. اجازه بدهید بدنتان کاملاً باز و آزاد باشد. احساس کنید که انرژی شما به سوی بیرون از اتاق درحال جریان است. حس کنید انرژی شما به بیرون حرکت می کند و انرژی دنیای بیرون نیز در شما جریان دارد. برای ده تا بیست دقیقه این حالت را ادامه دهید.

مرحله سوم: بخوابید

در آخرین مرحله به رختخواب بروید و بخوابید.

این دستور را برای سه ماه انجام دهید. در سومین هفته به شکل عجیبی احساس باز بودن می کنید. اما باید مراقبه را ادامه دهید. با این مراقبه انرژی دیگران را نیز بخوبی حس خواهید کرد. وقتی این تمرین در وجود خودتان جای گرفت، موقعی که در خیابان از کنار کسی عبور می کنید، با خود حس می کنید که این شخص در است یا دیوار؟ حالا شما درباره کسی که می بینید یک درک درونی دارید. وقتی بخواهید با افراد ارتباط برقرار کنید، موقعی که دیوار هستند جلو نمی روید چون هیچ نتیجه ای عاید نمی شود. افراد در طول روز بارها تبدیل به در یا دیوار می شوند. گاهی خشمگین و عصبانی هستند و حوصله ندارند و گاهی باز و پذیرا هستند. وقتی با فرزندتان ارتباط برقرار کنید، که در است. چون در آن موقع به حرفتان گوش می کند. وقتی دیوار است، بهتر است اصلاً مزاحم او نشوید.

ادامه مطلب ...

حضور درخشنده

اساس این مراقبه افزودن احساسات درونی و تقویت آنها است. برای این مراقبه به اتاقی تاریک و یک شمع نیاز دارید.
دستور
حمام کنید تا خستگی روز و کثیفی بیرون از بدنتان شسته شود. بعد لباس تمیزی بپوشید و مانند اینکه برای عبادتی بزرگ آماده میشوید به اتاق بروید. اتاق را تاریک کرده و در را ببندید. روی زمین بنشینید. یک شمع مقابل خود روشن کنید. از شمع بخواهید تا وجود خودش را به روی شما باز کند. با حالتی مناجات گونه مقابل شمع قرار بگیرید. سپس به شمع نگاه کنید. چیزهای دیگر را فراموش کنید. به طور عمیق به شعله خیره شوید.
بعد از چند دقیقه متوجه میشوید که شعله شمع در حال تغییر است. اما میخواهم این را بدانید که این شعله شمع نیست که تغییر میکند بلکه چشمان شما است که در حال تغییر است.
نگاه کردن به شمع را ادامه دهید اما باید این کار را با عشق، تمرکز عمیق و قلب باز انجام دهید. در این زمان است که در اطراف شمع رنگهای جدیدی کشف میکنید. رنگها و سایههایی که تابحال متوجه آنها نشده بودید. تمام رنگها در اطراف شمع حاضرند. تمام رنگین کمان. هرجایی که نور شمع هست، رنگین کمان هم آنجا است. فقط آن را حس کنید و به مشاهده عمیق خود ادامه دهید. گاهی به نظر میرسد که شمع خاصیتی جادویی پیدا کرده است. انگار این همان شمع معمولی نیست که شما اول در مقابلتان قرار دادید. مثل اینکه نوعی هوشیاری کیهانی و معنوی در آن جاری شده است.
این مراقبه را برای چند شب انجام دهید. این مراقبه به خوبی باعث رشد دادن احساس شما میشود. واقعیت این است که به عنوان یک انسان باید تمام حسهای شما رشد کند و باز شود. این مراقبه راه خوبی برای این گشایش است.
در هستی همه چیز از نور ساخته شده است. اگر این مراقبه را با یک برگ، یک سنگ یا مقابل یک کوه انجام دهید، حس میکنید که همه آنها نیز نور دارند.
اگر این مراقبه را برای سه ماه به طور دائم انجام دهید خواهید دید که احساسات شما دچار تغییرات زیادی میشوند و شما آدم دیگری خواهید شد.


ادامه مطلب ...

مراقبه سجده

این مراقبه حل شدن و یکی شدن با انرژی کیهانی است. بهترین زمان برای این مراقبه شبها قبل از خواب است و باید بلافاصله بعد از انجام آن به خواب بروید. اگر میل دارید تا آن را صبحها انجام دهید لازم است بعد از اتمام مراقبه مدت پانزده دقیقه بخوابید. بنابراین یک ساعت را تنظیم کنید تا بعد از یکربع شما را بیدار کند.
دستور:

روی زمین یا در رختخواب خود بنشینید. هردو دست خود را به آسمان بلند کنید. دستها باید تا حد ممکن بالا نگه داشته شوند. اجازه دهید تا انرژی کیهانی در دستهای شما جریان پیدا کند. وقتی جریان انرژی در دستها برقرار میشود، دستها شروع به لرزیدن میکنند. اجازه بدهید تا لرزش اتفاق بیفتد. احساس کنید دستهای شما همانند شاخههای درختان در معرض جریان باد قرار گرفته است و این باد است که آنها را میلرزاند. ممکن است بعد از مدتی تمام بدن شروع به لرزیدن کند. بگذارید هرچه که میخواهد، اتفاق بیفتد.
در این حال و احساس، شما حضور بین زمین و آسمان، یین و ینگ، مرد و زن و بالا و پایین را حس میکنید. اجازه دهید تا در این حس زیبا و حال عجیب غرق شوید. خود را شناور کنید و فقط لذت ببرید. با هستی یکی شوید.
یکی دو دقیقه بعد از این قسمت، پیشانی و کف هردو دست خود را روی زمین بگذارید و سجده کنید. در این زمان شما بمانند حاملی برای هدایت انرژی کیهانی به سوی زمین عمل میکنید. اجازه دهید آنچه از بالا دریافت کردید به زمین برود. بعد از مدتی دوباره به بالا برگردید و دستهای خود را به آسمان بلند کنید. بالا آمدن و سجده کردن باید برای هفت بار انجام شود. مدت کل این بخش پانزده دقیقه است. اگر تعداد دفعات سجده کمتر از هفت بار باشد باعث میشود تا نتوانید بخوابید و شما را بیقرار میکند. بعد از اتمام این قسمت به خواب بروید. انرژی ناشی از این مراقبه تمام بدن شما را احاطه میکند. صبح که از خواب بیدار میشوید به خوبی آن را احساس میکنید. وقتی این مراقبه در شب انجام میشود، روز بعدی روزی متفاوت است.

ادامه مطلب ...

نگاه کردن به آسمان آبی

در این مراقبه اوشو به ما یاد می دهد تا به هنگام تماشای زیبایی های طبیعت با حرف زدن و تفسیرهای بیهوده ذهنی مزه زیبایی پیش رویمان را خراب نکنیم. مشابه چنین موضوعی در تعالیم لائوتسو نیز مشاهده می شود. گفته می شود که روزی لائوستو با یک نفر مشغول راه رفتن در میان درختان بود . شخص همراه حسب عادت گفت: چه صبح زیبایی! بعد از مدتی او دوباره گفت: چه هوای خوبی! در این موقع لائوتسو با عصبانیت به شخص گفت: فکر می کنی که من احمق هستم که مرتب این حرفها را می زنی؟ خودم می توانم ببینم و بفهمم.
این داستان بخوبی نشان می دهد که حرف زدن بیهوده و بیان کردن آنچه که به قول خودمان اظهر من الشمس است زیبایی کل موضوع را از بین می برد. بپردازیم به دستور اوشو:
دستور:
به آسمان آبی نگاه کنید و همینطور خیره شوید. درباره آن فکر نکنید. با خودتان نگویید: " چقدر زیبا است" از رنگ و زیبایی آن تعریف نکنید. اگر شروع به فکر کردن کنید در این مراقبه متوقف شده اید. فقط نگاه کنید، بدون فکر کردن و بدون معنی دادن به منظره آسمان. از خودتان کلمات نسازید. کلمات مانع بزرگی برای درک واقعی شما هستند.
نگاه شما باید بدون قضاوت و ناب فقط به آسمان معطوف شود. وقتی این وضع را ادامه می دهید، چون موضوعی برای دیدن و معنی دادن ذهنتان وجود ندارد، اتفاق عجیبی می افتد. شما ناگهان از وجود خودتان آگاه می شوید. آسمان مثل یک مکنده قوی عمل می کند.
آسمان به خودی خود یک تهی بزرگ است. تمام اجسام در آن قرار دارند ولی خود آسمان تهی عظیم، بزرگ و بی پایانی است. وقتی با این عمق به آسمان نگاه می کنید لحظه ای می رسد که همه چیز ناپدیِد می شود و در این ناپدید شدن، شما از خودتان آگاهی پیدا می کنید. وقتی به تهی نگاه می کنید، چیزی برای دیدن و انعکاس وجود ندارد.
ذهن در تهی و خالی متوقف می شود. همین امر باعث می شود تا شلوغی های افکار از ذهن شما زدوده شوند.

ادامه مطلب ...

سه بار توجه کنید

سه بار توجه کنید  

 

وقتی مشکلی در زندگی تان بوجود میآید، مثلا ناگهان یک میل جنسی در شما غلیان می کند یا نوعی طمع یا خشم در وجودتان شعله ور می شود، به این دستور توجه کنید. فرض کنیم مشکل خشم باشد، در درون خود سه بار تکرار کنید: "خشم، خشم، خشم". این کار را کاملا آگاهانه انجام دهید. طوری که تکرار این عبارت روی آگاهی شما اثر کند. بعد بدنبال کار خود بروید. البته کار خود را با عصبانیت انجام ندهید بلکه فقط خشم خود را اذعان کنید.

این کار بسیار زیبا است. اگر آن را تکرار کنید از تاثیر عمیق آن آگاه می شوید. وقتی واقعا به مشکل یا احساس خود توجه می کنید، مشکل ناپدید می شود. مشکلات وقتی گریبان شما را می گیرند که از وجودشان ناآگاه هستید. وقتی سه بار در درون خود، مشکل را اذعان کردید، بخوبی از آن آگاه می شوید. بودا به تمام مریدان خود می گفت که این دستور را درباره هر مشکلی انجام دهند.

تمام فرهنگها و قومیتها به مردم خود یاد می دهند که روی مشکل را بپوشانند و آن را انکار کنند. بنابراین شما مرتب نسبت به آنها ناآگاه و غافل می شوید. طوری که بعد از مدتی تصور می کنید که این مشکلات دیگر وجود ندارند. درحالی که باید درست برعکس رفتار کرد. باید با هوشیاری و توجه کامل آنها را اذعان کرد. نتیجه این خواهد بود که نسبت به آنها آگاه می شوید

ادامه مطلب ...